بررسی فیلم های سال 2020 و 2019



به یادماندنی ترین فیلم ها در هر زیرمجموعه بلاکچین ، اغلب مواردی هستند که در بعضی از مواقع در مسیر رسیدن به صفحه نمایش ، مانند ایده های سوال برانگیز به نظر می رسند ، و در دهه 2010 ، شاید هیچ آواتار بهتری برای آن احساس از Deadpool وجود نداشته باشد. این فیلم مشهور سالها به عنوان توسعه ستاره به عنوان Ryan Ryan رینولدز لابی برای یک کمدی ابرقهرمان با درجه R که دیوار چهارم را می شکند و همه چیز را از فیلم های X-Men گرفته تا Green Lantern مسخره می کند ، لابد به سر برد. اینترنت را که سرانجام مدیران استودیو به آن اشاره کردند.


حتی پس از آنکه سرانجام سبز شد ، سؤالات توانایی Deadpool در اجرای سبک متا را برای تمام طول یک فیلم بلند محاصره کرد. وقتی فیلم سرانجام رسید ، تمام این سؤالات را استراحت کرد. این فیلم یک پدیده تمام عیار بود که به واسطه شوخی یک دقیقه ای جوک رایان رینولدز در نقش عنوان به کارگردانی شد. این امر ثابت كرد اشتهای زیادی برای کرایه ابرقهرمانی با درجه R بیشتر وجود دارد و صحنه را برای نوعی حق رای دادن فراهم می كند كه حتی Marvel Studios در آن زمان كوششی نكرده بود. به علاوه ، این فیلم فقط یک انفجار از ابتدا تا انتها است.


لوگان از یک شخصیت کلاسیک خداحافظی کرد

هیو جکمن در لوگان


هیو جکمن نزدیک به 20 سال تا وقتی تصمیم گرفت Logan پرده خود را به عنوان کاراکتر درآورد ، چنگال های Wolverine را پوشیده بود ، و این باعث افزایش مخاطرات در آن زمان شد که بعنوان یک حق رای دادن به یک فیلم دست دوم یا خانم مشهور شد. . فیلم های X-Men با زمان جکمن و کارگردان جیمز مانگولد شروع به کار روی فیلم آخر خود کردند و این ناهمواری به ویژه در فیلم های ولورین جکمن که قبلاً در آن بازی می کرد ، از قبل به نمایش درآمده بود. واضح بود که لوگان چیز خاصی بود.


تلاش نهایی Wolverine جکمن می توانست یک افتخارآمیز در یک فیلم عظیم دیگر X-Men یا نوعی فیلم prequel باشد که به فاکس اجازه بازی با شخصیت های جانبی حتی بیشتر را می داد. در عوض ، او و مانگولد مطمئن شدند كه شخصیت در یك بازیگر آینده نگر ، ابرقهرمان غربی ، سنگین با معنا و عمل تلخ ، شخصیتی مانند اسلحه قدیمی را پشت سر می گذارد. از سکانس افتتاحیه گرفته تا عمل نهایی دلچسب ، لوگان نوعی شاهکاری است که هر بازیگر فرنچایز امیدوار است در آن بازی کند.


زن شگفت انگیز به دایانا داد

گال گادوت در زن شگفت انگیز


در زمان ورود Wonder Woman به سینماها ، تقریباً چهار دهه از اولین فیلم بزرگ سوپرمن و تقریباً سه دهه از زمان بتمن گذشته بود. این فیلم می توانست به سختی قابل قبول و متناسب با اقتباس باشد و هنوز هم می توانست توجه خاصی را به این دلیل ایجاد کند که بخاطر آنکه زمان خوبی بود که شاهزاده خانم آمازونیایی از DC Comics Universe بخواهد صفحه نمایش بزرگ خود را بدست آورد.


درعوض ، کارگردان پتی جنکینز و ستاره گال گادوت فیلمی پویا ، گرم و آتشین را به ما دادند که از دوران کودکی دایانا در Themyscira تا معرفی او با دنیای مردان و سرانجام اولین نبرد بزرگ او در بین فانی ها دنبال شد. این فیلم با سکانسهای فوراً به یادماندنی ، از نبرد "سرزمین هیچ کس" که محور آن به دیانا و بحث آرام استیو ترور در مورد تبدیل شده است ، بسته بندی شده است. و در مورد بازیگران حامی - به رهبری یک کریس پین پوچ و بی نظیر جذاب - آنها از بقیه مراقبت می کنند. حتی اکنون ، Wonder Woman هنوز هم به عنوان بهترین فیلم DC Extended Universe ایستاده است.


ثور: راگناروک زندگی جدید و عجیب ای را به MCU بخشید

ثور: راگناروک


بعد از اینكه Guardians of Galaxy با هم همراه شدند و ثابت كردند كه Marvel Studios نمی ترسد کمی عجیب به نظر برسد ، به نظر می رسد حداقل یكی از قهرمانان در حال حاضر تأسیس شده از franchise ناشی از تزریق عجیب اضافی باشد. خوشبختانه برای همه ما ، قهرمانی که این تزریق را به دست آورد ثور بود ، و کسی که این تزریق را انجام می داد Taika Waititi بزرگ بود.


ثور: راگناروک به خدای رعد و برق نوع سبقت های علمی تخیلی بی حد و حصر را که اغلب اوقات در ماجراهای کمیک خود داشت ، داد ، با یک دوز اضافی کمدی اضافه شد تا جایگاه خود را در بین ادمهای دوست داشتنی ترین و بی هدف در دنیای سینمایی مارول برجسته کند. تمبر تصویری ویتیتی ، از مجموعه های رنگی روشن تا سفینه های فضایی عجیب و غریب ، در کل فیلم وجود دارد ، اما بلند کردن سنگین واقعی توسط یک بازیگر باشکوه با هدایت کریس همسورث در عنوان ، مارک روفالو در نقش بروس بانر ، تسا تامپسون به عنوان والکییری انجام می شود. و البته تام هیدلستون در نقش لوکی. Ragnarok یک تمرین است که به ما یادآوری می کند که حتی تثبیت شده ترین قهرمانان حق رای دادن هم اکنون و پس از آن شایسته است که با شور و هیجان متلاشی شوند. نتیجه این لرزش شاید پربازدیدترین فیلم سرگرم کننده در حال حاضر است ، فیلمی که MCU را به سمت بهتر تغییر داده است.


Black Panther بازی ابرقهرمانان را تغییر داد

Chadwick Boseman و Michael B. Jordan در Black Panther


یکی از تأثیرات جانبی متأسفانه زندگی ناخوشایند در دنیایی که با رسانه های ابرقهرمانی اشباع شده است ، تمایل ما به عنوان هواداران برای افزایش سهام در یک فیلم یا دیگری به سطح تقریباً غیرممکن است. در تخیل Fandom ، هر فیلم ابرقهرمانی در یک حق رای مهم این فرصت را دارد که یک راه حل بازی مطلق از یک طریق یا روش دیگر باشد و وقتیسازندگان سازنده به این طرز فکر می رسند ، گاهی اوقات فیلم ها بیشتر از آنچه در مورد داستان خوب است ، تغییر بازی می کنند.


نکته اینجاست که در Black Panther سوارکاری زیادی شده بود ، اولین فیلم ابرقهرمانی در دنیای بزرگ مگا محبوب Marvel Cinematic که یک شخصیت سرب سیاه و یک بازیگر نقش اول سیاه را به نمایش گذاشت. همه می خواستند این دنیا را تغییر دهد ، اما آنها همچنین می خواستند یک فیلم بزرگ ابرقهرمان عالی را بخواهند. کارگردان رایان کوگلر و بازیگرانش توانستند هر دو کار را انجام دهند. Black Panther دقیقاً همان نوع ماجراجویی ابرقهرمانان پیشگامانه ، متحرک ، بسیار خوش تصور است که همه امیدواریم چنین باشد. این فیلم با امتیاز و جایزه اسکار ، لباس و طراحی تولید خود ، به یک فرهنگ و اسطوره شناسی دست می یابد که بندرت در فیلم های هالیوود دیده می شود. به علاوه ، ما را به یكی از بهترین سرپرستانها برای جلب رضایت صفحه نقره - مایكل ب. جردن به عنوان اریك كیلمونگور مرگبار و در عین حال دلسوز. Black Panther کاملاً ژانر ابرقهرمانان را تغییر داد و این نوع فیلمی است که تا سالهای متمادی سنگ محور این ژانر باقی خواهد ماند.


Spider-Man: Into the Spider-Verse ممکن است بهترین فیلم Spider-Man تا کنون باشد

Spider-Man: Into the Spider-Verse


اگر یک ابرقهرمان وجود داشته باشد که به طور قابل توجهی پرده بزرگ را در قرن بیست و یکم اشباع کند ، آن مرد عنکبوتی است. وب سرگرمی مورد علاقه همه در کمتر از 20 سال در 7 فیلم مختلف Spider-Man سه تجسم مختلف از زندگی مشترک را تجربه کرده است ، و این حتی نمی تواند ماجراهای متقاطع فعلی Spidey Tom Holland را با دیگر قهرمانان مارول به حساب آورد. Spidey در فیلم های زیادی وجود دارد ، بنابراین یک ماجراجویی کارتونی که چندین شخصیت Spider را در یک ماجراجویی متحد کرده ، به نظر می رسد که ممکن است مقیاس را تا حد فرسودگی سوق دهد.


سپس به Spider-Verse رسید و به سرعت ثابت کرد که اگر بدانید که چه کاری انجام می دهید چیزی به اندازه مرد عنکبوتی وجود ندارد. سبک انیمیشن پویا و بی وقفه قانع کننده فیلم ، بازیگران صدای صوتی قاتل ، و داستان متحرک در کنار هم قرار گرفته تا بتواند بهترین فیلم Spider-Man را تا به امروز ایجاد کند. این فیلمی است که سفر Spider-Man را با چنان دقت درک می کند که می تواند حقایق عاطفی گسترده ای را در یک لحظه از هم برقرار کند و شما تئاتر را با این عقیده رها می کنید که هر کسی واقعاً می تواند ماسک را بپوشد. موسیقی متن شگفت انگیز هم صدمه ای نمی بیند.


Fast Color یکی از فیلم های کم ارزش دهه است

رنگ سریع


فیلم های ابرقهرمانی در همه ابعاد آمده اند ، همه نوع مضامین را پوشانده و طیف زیرگروه ها را حتی در زیرمجموعه خود اجرا می کنند. فیلم هایی مانند Logan ، Deadpool و حتی Guardians of Galaxy به اثبات این واقعیت در تمام دهه 2010 کمک کردند ، اما بزرگی فیلم ابرقهرمانی نیز فراتر از خصوصیات بزرگ مارول و دی سی است و Fast Color اثبات آن است.


به کارگردانی جولیا هارت ، که فیلمنامه را با جردن هوروویتس به طور همزمان نوشت ، این فیلم ابرقهرمانی کم ارزش داستان زندگی صمیمی یک خانواده ، قدرت های عجیب و غریب آنها را نگه می دارد و مصائبی که آنها را در فاصله ای از یکدیگر در دنیای در حال مرگ نگه داشته است ، روایت می کند. جایی که باران در سالها باران نیاورد. گوگو Mbatha-Raw یک گروه کوچک بازیگران فوق العاده را هدایت می کند ، در حالی که آنها به منظره احساسی پرتنش یک داستانی می پردازند که به همان اندازه در مورد روابط خانوادگی است و در مورد ابرقدرت ها ارتباط برقرار می کند. پر رنگ ، پرتحرک و دلپذیر ، Fast Color یک کلاس اصلی در نحوه استفاده عادی از ژانرهای ژانر است. این کار با روشی دقیق و صحیح ساخته و ساخته می شود ، هرگز اجناس را خیلی سریع هدیه نمی دهد بلکه همیشه لحظه های قدرتمند تر خود را به حساب می آورد ، درست تا اوج کاملاً احساسی و رضایت بخش. در منظره ای پر از مگافرانشایز ، یادآوری این است که باید فیلم هایی برای این اندازه کوچکتر وجود داشته باشد ، زیرا آنها اغلب می توانند به همان سختی به عنوان فیلم های بزرگ ، به ما ضربه بزنند.


انتقام جویان: Endgame بزرگترین فیلم ابرقهرمانی تمام دوران بود

کریس اوانز در انتقامجویان: Endgame


یکی از بزرگترین شکایات مطرح شده در مورد Avengers: Infinity War هنگامی که در بهار سال 20 به وجود آمد ، فقدان آشکار سهام در داستان بود. این فیلم با پایان یافتن نیمی از زندگی در جهان به گرد و غبار کاهش یافت زیرا تانوس پیروزی را جشن گرفت و انتقامجویان زخمهای خود را لیسیدند ، اما منتقدین هنوز گریه می کردند. چگونه ، در یک حق رای دادن پر از عاقبت های بی پایان ، چگونه انتظار می رفتیم باور کنیم که این واقعاً تأثیر عاطفی ملموس خواهد داشت؟ چگونه می توان بازپرداخت ماندگار را در یک مگا فرانسوی ایجاد کرد که با طراحی ، همیشه در جستجوی داستان بعدی باشد؟


انتقام جویان: Endgame جواب این انتقادات و نگرانی ها به بهترین شکل ممکن است. فیلم پایانی در آنچه که استودیوی مارول لقب "Infinity Saga" داده است ، Endgame مانند جنگ بینهایت است به این دلیل که یک قطعه گروه گسترده است که سرنوشت جهان را در معرض خطر قرار می دهد ، اما بعد از آن ، این دو فیلم به چندین روش قدرتمند متمایز می شوند. Endgame یک چیز مطمئنی در گیشه بود ، اما این باعث نمی شد تیم مقابل آن را از خطرات زیادی شامل کند ، از جمله صحنه مرگ زودرس ، یک پرش بیشتر از زمان و البته یک حرکت گذر زمان. تعداد زیادی فیلم این یک چرخش برای نرده ها با بازپرداخت گسترده ای است که پوشش می دهدنه فقط فیلم سه ساعت بلکه کل دهه گذشته فیلمسازی در مارول.


توصیه شده

بعدی

کم ارزش ترین فیلم های اکشن از دهه گذشته

صحنه از اتاق سبز

توسط پاتریک فیلیپس / ژوئن 2019 12:15 EDT / بروزرسانی شده: 15 آگوست 2019 ساعت 8:44 بعد از ظهر EDT


اگر تاریخ چیزی در مورد صنعت سرگرمی به ما یاد داده است ، این است که به محض اینکه چیزی را پیدا کردند که با مخاطبان انبوه ارتباط برقرار کند ، این شرط ایمن است که گفت صنعت تا زمانی که گاوهای ضرب المثل به خانه بیایند ، بازار را با کرایه copycat سیل می کنند. به نظر می رسد طی یک دهه گذشته ، این امر به ویژه در هالیوود صادق بوده است. اگر شما به این امر اعتقاد ندارید ، ما به شما توصیه می کنیم که بخاطر شروع MCU ، به برنامه های پخش برای هر استودیوی بزرگ فیلم نگاهی بیندازید.


بله ، از آنجا که MCU فعالیت های قدرتمند خود را برای تسلط بر بوکس آفیس آغاز کرده است ، رقبای آنها تب و تاب داشته اند تا بتوانند با موفقیت غیرقابل تحمل آن که بیشترین حق رای دادن به حق رای دنیا را برآورده می کند ، پیروز شوند. متأسفانه ، آنها هرچقدر که موفق شده اند شکست خورده اند. خبر خوب این است که برای هر قطعه بمباران فراموش نشدنی که در طول یک دهه گذشته به وجود آمده و از بین رفته است ، یک جریان مداوم از تلنگرهای فعال ستاره ای زیر رادار وجود دارد که به سینماها و سکوهای پخش می شود. گرچه فیلم های موجود در این لیست از نظر مقیاس و تأثیر بودجه بزرگ ممکن است با همتایان بلوک هایشان مطابقت نداشته باشند ، اما هنوز هم سهم خود را از دعواهای برش دهنده استخوان ، تعقیب و گریز از ناحیه سفید ، و انفجار خونین مدیریت می کنند. در اینجا عکسهای ما برای کم ارزش ترین فیلم های اکشن دهه گذشته ارائه شده است.


Mohawk (2017)

صحنه از Mohawk


چند سال پیش ، تد Geoghegan نویسنده / کارگردان نام خود را در میان ژانرهای ساخته شده با شیرینی خانه خالی از سکنه که هنوز هم در اینجا قرار دارد نامگذاری کرد. گرچه تولید بدون بودجه فیلم کاری را که Geoghegan در نهایت به لحاظ جاه طلبی روایی می تواند محدود کند ، محدود کرد ، اما سبک کافی وجود داشت تا از آنچه که فیلمساز بعد از آن انجام می دهد ، هیجان زده شود. Geoghegan به جای ماندن در این دوره و تحویل یک ضربه دیدنی دیگر ، مناظر خود را بر روی یک نوع جانوران ژانر کاملاً متفاوت تنظیم کرد ، این یکی به نوعی یک درام تاریخی مملو از اکشن.


این فیلم با عنوان ساده Mohawk ، در آخرین روزهای جنگ 12 رواج می یابد ، و یک زن جوان Mohawk (که توسط دو دوست خود دارد در کنار هم قرار دارد) پیدا می شود که در برابر گروه باری از سربازان خشونت آمیز آمریکایی در حال تکانی است. Geoghegan روایت سفت و سخت را به عنوان یک حماسه در مقیاس کوچک ارائه می دهد ، و هواداری خود را برای جوی های سوزاننده و آهسته بدن می گذارد و به یک فیلم تعقیب و گریز کمی محکم که کاملاً بی دردسر است اجازه می دهد جریان خون تقلبی را پخش کند. با ما هنوز در اینجا هستیم ، موهاک در صحنه های سنگین گفتگو پرچم دارد ، اما وقتی Geoghegan کلمات را از ترکیب خارج می کند ، این کنشگر ناخوشایند غم انگیز به اندازه انرژی و بینش به اندازه هر بلوک قدرت دارد.


هانا (2011)

صحنه از هانا


اگر اشتراك آمازون پرایم را بدست آورده اید (یا اگر در چند ماه گذشته برنامه نویسی پیش نمایش را در سالن سینما به دست آورده اید) ، احتمالاً شما از سری جدیدترین سریالهای سرویس سرویس پخش هانا بسیار آگاه هستید. دلیل این امر این است که آمازون جهنمی را از آن سریال ارتقا داده است ، که قبلاً خودش نیز سفارش دوم فصل را کسب کرده است. واقعیت تبلیغاتی این سریال - در مورد زن جوانی که در انزوا کامل به عنوان ماشین نهایی کشتار مطرح شده است - غایب است - این واقعیت است که این فیلم بر اساس یک فیلم 2011 به همین نام ساخته شده است.


گرچه آن فیلم - با کارگردانی با صحت غافلگیرانه پراید و تعصب و هدیه دهنده جو جو رایت - به کار خود در حد متوسط ​​در گیشه جهانی پرداخت ، اما به نظر می رسد در سالهای پس از آن همه از تماشاگران فراموش نشده است. همانند سریال ، هانا رایت به دنبال اتفاقات یک نوجوان - Saoirse Ronan در یک عملکرد الکتریکی و دلهره آور - است که دلهره ای برای کنار گذاشتن افراد بد و بیرحمانه دارد. او نیز مانند این سریال ، توسط یک کارآگاه اطلاعاتی مخفی شکار می شود - کیت بلانشت که به طرز وحشتناکی تهدیدآمیز است. برخلاف این سریال ، رایت هیچ وقت نمی گذارد روایت خود را آشکار کند ، و با ایجاد یک فانتزی اکشن شبه کارآگاهی محکم ، با سبک و جسورانه سبک و باریک را تحریک کند که از نظر هر دو مجموعه تنظیم شده با ضربان پالس و درام کاراکتر ، بار سنگینی را تحویل می گیرد. زمان آن فرا رسیده است که این گوهر بسته بندی شده عمل دوباره کشف شود.


13 قاتل (2010)

صحنه از 13 قاتل


برای بسیاری از فیلمسازان آمریکایی ، قرار گرفتن در معرض کار نویسنده افراطی ژاپنی تاکاشی مایک شروع می شود و با استماع مستر او در سال 1999 به پایان می رسد. اگر حتی یک بار هم آن فیلم را دیده باشید ، احتمالاً می فهمید که چرا برخی ممکن است تصمیم بگیرند که از ورود سایر فیلم های سینمایی کارگردان فیلم جلوگیری کنند. از آنجا که ممکن است قابل درک باشد ، این غریزه باعث می شود فرد از کار یکی از فرومایه ترین و پرکارترین فیلمسازان سینما غافل شود. تا به امروز ، ورزش های خیره کننده فیلمبرداری مایک بیش از 100 اعتبار داشته است. در میان آن بازده گسترده ، کار یک فیلمساز بینایی با استعدادی برای ژانر ، دلهره برای گور و عطش عمل چشم پوشی را خواهید یافت.


هشدار Spoiler: مقدار نسبتاً خوبی در هر دو قاتل سامورایی سامورای 2010 در 13 قاتل در Miike دریافت خواهید کرد.مجموعه ای از این فیلم در روزهای رو به وخیم از فئودال ژاپن ، نویدبخش آزاردهنده ای بین قاتلان تیتراژ و برادر بی رحمانه شوگان است ، که تبلیغات بعدی وی تهدید خواهد کرد که هرج و مرج را به منظره صلح آمیز ژاپن بکشاند. مایک با عاقلانه وقت خود را برای رسیدن به آن مرحله نهایی مسابقات می گذراند ، با ساختاری دقیق به سمت فینال سرنوشت ساز با فیلمنامه ای که به مخاطبان این امکان را می دهد تا با ضدقهرمانان و شرورهای درون ، خوب و سازگار باشند. هنگامی که مایک سرانجام درب قاتل 13 قاتل را خاموش کرد ، این کار را با عصبانیت قتل عام می کند که 50 دقیقه پایانی فیلم را به یک پاداش اکشن فراتر از انتظارات وحشی تبدیل می کند ، و او این کار را با وحشیانه خونین و وحشیانه انجام می دهد ، اما همه آن را غافل از دیدن سینمای آمریکا




آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تفریحی سنتر دنیای کامپیوتر OMID مطالب اینترنتی neginebaran مطالب اینترنتی learnwordpress sepidarbolnd وبلاگ شخصی یاشار کاوسیان.مدرس کامپیوتر، IT EMPERY.ARB